قلدر مدرسه ( پارت ۳۷ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]


«صبح»
// ویو سوآ //
بیدار میشم حاضر میشم و صبحونه حاضر میکنم و میرم سمت اتاق ارا
سوآ: اونی جونم نمیخوای پاشی *خوشحال*
ارا: نههههه * خواب*
سوآ: مدرسمون دیر میشه ها
ارا: خوابم میادددد * نق*
سوآ: یاااا خوابالو پاشو صبحونه حاضر کردم
ارا: واهایییییی باشه الان میام
پامیشه بعد از کارای لازمه خوابالو میاد سر میز
سوآ: بخور دیگه
میخوره ولی در حین خوردن چرت میزنه
سوآ: میدونی امروز امتحان داریم
ارا: چییی؟؟؟
سوآ: دروغ گفتم خوابت بپره*خنده*
ارا: *😐* بسه سیر شدم ممنون
آماده میشه و میریم مدرسه به محض رسیدن سرشو میذاره رو میز، منم دنبال کوک میگردم
ته: سلام الکی نگرد دنبالش نیومده
سوآ: چرا
جیمین: مگه اخبارو ندیدی
سوآ: نه چیشده مگه
نامی: جئون جونگهیون فوت کرده
سوآ: جئون جونگهیون به جونگکوک چه ربطی داره
جین: باباشه دیگه خب، از فامیلی معلوم نیس؟
سوآ: واتتتتت کوک پسر جونگهیونه؟!
(محض اطلاع جئون جونگهیون و بابای ته پولدارترین فرد کره بود همه میشناختنش ولی سوآ و ارا نمیدونستن اینا پسر اونان)


حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK